خواستگاری ناکام شاه از دختر یکی از علمای بزرگ
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۱۷۹۳۹
آیت الله مصطفی هرندی گفت: بعد از اینکه شاه، ثریا را طلاق داد به خواستگاری دختر یکی از علمای بزرگ که برادران وی سیاسی بودند، رفت، ولی وی را به شاه ندادند.
به گزارش عصرایران، آیتالله شیخ مصطفی هرندی در گفتگویی به بیان نکاتی درباره خواستگاری محمدرضا شاه پهلوی، دیدار با مقتدی صدر، دیدار با امام خمینی (ره) و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قضیۀ جریان دیدارتان با مقتدی صدر و نصایحی که کردید چه بود؟من با کسی بد نیستم. همان طور که من حق دارم انتخاب کنم، دیگران هم حق انتخاب دارند. ما تعدد اجتهادها را در عصر غیبت درست میدانیم. گیرم تو با اجتهاد خودت به اینجا رسیدی، آن هم با اجتهاد خودش به آنجا رسیده است و به اجتهاد خودش عمل میکند. تو حق نداری بگویی من درست میگویم و او اشتباه میکند. هر دو اجتهاد است و در هر دو احتمال خطا وجود دارد.
مقتدی صدر به دیدنم آمد. دو ـ سه بار برخی از مساجد اسم من را به عنوان آیتالله و مرجع دینی آوردند، اما قبول نکردم و گفتم: در این شرائط مسئولیتی قبول میکنم که از عهدۀ آن بربیایم.
نصیحتهایی که به مقتدی صدر کردید چه بود؟
من درباره تندروی بحث کردم. حرفت را بزن، اما داعی ندارد که دیگران را تخریب کنی. ما با ایشان مقداری قوم و خویشی داریم. من معتقدم که انسان باید همیشه حرفش را بزند، بدون اینکه موجب درگیری، تحقیر و انکار دیگران شود.
استاد لمعه ما گفت که هفتاد و نه شرح و حاشیه بر لمعه نوشته شده است، ولی بیست و هفت عبارت در این کتاب هنوز حل نشده است. آیا کسی وجود دارد که کفایه و قوانین را بتواند به صورت کامل تدریس کند؟ میدانم که درک کردن آنها مشکل است.
دیگر چه نصیحتی به مقتدی صدر کردید؟
من تذکر میدهم نصیحت نمیکنم. نصیحت کردن یعنی اینکه خودت را دست بالا بگیری و دیگران را دست پایین ببینی، در حالی که این کار درستی نیست. شما احترام دیگران را حفظ کن. من با هر کس نشستم این کار را کردم. هیچ وقت نمیگویم تو اشتباه کردی و من درست گفتم بلکه میگویم نظر من این است و نظر تو این است، و نمیدانم کدام حق است. حق با خداوند تبارک و تعالی است.
شاید زمان آنها، با زمان شما یکی نیست.
من نمیتوانم این حرف را بزنم، چون هرکس با سیستم خودش رفتار میکند. من شاید درک نکنم، اما نمیتوانم بگویم صاحب قوانین یا شیخ طوسی اشتباه کرده است. باید بگویم من این را فهمیدم.
با بیت امام هم رفت و آمد داشتید؟
بله رفت و آمد داشتم. آقا مصطفی (ره) که فوت کرد از تشییع تا دفن ایشان حضور داشتم و همه کارها را برعهده گرفتم. همچنین شام یعنی برنج و خورشت و حلوا درست کردیم و به بیت ایشان فرستادیم.
قضیۀ حضور حضرت امام در شب عروسی شما چه بود؟
ایشان به واسطه شیخ افغانی، آقای فرقانی برای من یک عبا و پاکت پول فرستاد. ما هم برای ایشان شام درست کردیم. ما با خانواده امام آشنا بودیم و ارتباط داشتیم. دنیا دنیای عجیبی است و آدم باید از همه چیز مراقب باشد.
یک بار فرمودید که خودتان گرسنه میماندید، اما مادرتان غذا را به همسایهها میداد.
بله، ظهر مادرم غذا را کشیده بود، دید که بچههای همسایه گریه میکنند و گرسنه هستند لذا دیگ غذا را به خانه همسایه داد. به دلیل وجود حرم حضرت امیر و علمای بزرگ، بر نجف فرهنگ دیگری حاکم بود. علما غالباً خانه و ماشین نداشتند. آقایان حکیم، خوئی و شاهرودی برای اینکه به نماز و درسشان بروند، سه سال قبل از فوتشان ماشین خریدند. کسی دنبال پول نبود. آقای خمینی ماشین نداشت و پیاده به حرم میرفت و برمیگشت. آن فرهنگ باید برگردد تا بتواند جواب نیازهای مردم را در این زمانه بدهد.
من به مقدار توان خودم کار میکنم، هیچ وقت به کسی حمله نمیکنم، به کسی جسارت نمیکنم و کسی را متهم نمیکنم.
یادم است خاطرهای گفتید از اینکه شاه از دختر یکی از بزرگان خواستگاری کرده بود و آن دختر به منزل شما در نجف آمده بود.
بعد از اینکه شاه، ثریا را طلاق داد به خواستگاری دختر یکی از علمای بزرگ که برادران وی سیاسی بودند، رفت، ولی وی را به شاه ندادند. من کودک بودم که این دختر با مادرش به منزل ما آمد. حجاب وی آن قدر خوب بود که فقط چشمانش معلوم بود. البته این حرفها حساسیت ایجاد میکند. [برای کسانی که به دلایل مذهبی از این موضوع تعجب میکنند شاید جالب باشد اشاره کنم]در آیینهکاری صحن حضرت امیر (ع) هم شعری هست که به شاه نسبت میدهند و البته نمیدانم واقعا او گفته یا نه:
گر در حرمت آینهکاری کردم
کاری نه سزای شهریاری کردم
تا جلوه حق ببینم از طلعت تو
در پیش رخت آینهداری کردم
من کتابهای زیادی از تواریخ صفویه و قاجاریه را خواندهام و میدانم انسان بسیاری از مسائل را نباید بگوید، چون به جای اینکه اثر مثبت داشته باشد اثر منفی دارد. من میخواهم خدمت کنم و نمیخواهم دیگران را علیه خودم تحریک کنم.
منبع: فرارو
کلیدواژه: محمدرضا پهلوی مقتدی صدر قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل دختر یکی علمای بزرگ مقتدی صدر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۱۷۹۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دومین پنالتی مهمی که وحید امیری از دست داد
وحید امیری دومین پنالتی سرنوشت ساز زندگی ورزشی خود را در اراک از دست داد.
به گزارش ورزش سه، کاپیتان پرسپولیسیها که در ضربات پنالتی سرنوشت ساز مقابل ایرالکو به عنوان هفتمین نفر از تیمش توپ را روی نقطه گچی کاشته بود با پای چپ ضربه به سمت راست دروازه احمد گوهری شلیک کرد اما در این جدال تک به تک ناکام ماند.
این صحنه یادآور لحظهای بود که امیری در جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵ و در روزهایی که تازه به عنوان یک ستاره به فوتبال ایران معرفی شده و در حال درخشش بود مقابل دروازه عراق ناکام ماند و باعث حذف تیم ملی ایران را فراهم آورد.
ضربه امروز امیری که در بازگشت از مصدومیت هنوز به فرم مد نظر خود نرسیده به معنای حذف پرسپولیس از اولین جام این فصلش بود؛ اتفاقی که با یک تصور عامه و تاریخی از کاپیتان پرسپولیسیها با توجه به چپپا بودنش شاید انتظار هم میرفت.
امیری در بازی جام ملتها توپ را به تیر عمودی دروازه زد اما این بار احمد گوهری که تا همین پارسال در پرسپولیس حضور داشت و به صورت قرضی در ایرالکو توپ میزند دست او را خواند و ضربهاش را مهار کرد.
tags # پرسپولیس ، جام حذفی ایران سایر اخبار اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! آیا قدرتهای فوقبشری واقعیت دارند؟ چطور انسان به این قدرت میرسد؟ شهاب سنگی که دایناسورها را منقرض کرد به کجای زمین خورد و آن روز چه اتفاقی رخ داد؟ (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟